26ماهگی

سلام دختر قشنگم یکی دوروزه سرما خوردی و آبریزش بینی و تب داری سرفه هم میکنی.امروز بردیمت دکتر و دارو بهت داد و گفت گلوت یکم چرک کرده و یه سرماخوردگیه کوچیکه ولی من نگرانتم هواسرده من لباس گرم میکنم تنت ولی خودت درمیاری همه رو.میری در یخچالو باز میکنی و برفک یخچالو در میاری میخوری.من همش دنبالت بودم که خیس نشی و لباستو درنیاری ولی نشد و سرماخوردگی اومد سراغت

این عکسو وقتی تب داشتی گرفتم بابا کنارت خوابش برد

کاملا چشمات معلومه سرماخوردی و بی حالی نفسم.اصلا دارو نمیخوری همه رو پس میدی بیرون خیلی ناراحتم عزیزم اینطور خوب نمیشی زود.خودت میگی داوو نه نه و میزنی زیر گریه

26ماهگیت مبارک قشنگم.4 دی ماه یه زمستون ملس در هوای شهرمون مامان رفت و واسه دختر مهربون و شیرینش یه کیک گرفت تا شمع 26ماهگیشو هم فوت کنه.اینم چند تا عکس از دخمل

 یه روز قبل تر من و تو باهم رفتیم فسقلی ها که یه مکانی برای بازی کردن کودکان 2تا6سال بود تقریبا مثل مهدکودک بود.راستش راضی بودم چون هم تمیز بود و هم تو خیلی خوشت اومد و بهت خوش گذشت حسابی بازی کردی سرسره و تاب داشت،بازیهای فکری،شناخت حیوانات و..خلاصه به اصرار آوردمت بیرون خونه هم که اومدیم خسته خسته شده بودی خیلی زود خوابیدی

تفاوت سرسره های زمان ما با شما این پارک محله ای دوران بچگیم

 واژه نامه آناهیتا جون اینروزا:

تخ=تلخه    شوره=همون شوره    ایکم=یکم    ایخام=نمیخوام  

کوته=کتلت    گیه=گریه    اتا=اتاق      بابایا مامایا=اسم جدید من وبابا

بایی=موبایل    تپت=تبلت    ایشین=بشین       پاپا=بادکنک  

دم=نوک    قایات=شکلات   داوا=دارو یا دوا    دیوا=دیوار  

کاتو=کارتون   شیلین=لیموشیرین    شوا=شلوار    قاشی=نقاشی 

دولا=دورا    ایکن=بکن(وقتی میگی لباسو ایکن)   پاتو=پالتو  

دیوا=دیوار    فعلا همینارو یادمه عزیزم..دوستت دارم