ماهگرد25
عروسکم بیست وپنجمین ماهگردت هم ازراه رسید با کلی خبر از تو عزیز دل از کارات بگم که بخاطر هوای سردی که هست لباس گرم تنت میکنم و تو درشون میاری از تنت و میری سراغ لباس خنک و کوتاهت خلاصه باهات مشکل پیدا کردم.بخاطر همین کارت هم یه کوچولو سرما خوردی.از صبح که بیدار میشی میری توی اتاقت درکمدلباستو باز میکنی و لباس انتخاب میکنی.خیلی واسم جالبه همه کارهای منو تقلید میکنی.همش میگی عوض پوش بلیم یعنی عوض کنیم بپوشیم بریم.ازت غافل که میشم کیف هلو کیتیتو میگیری میری در خونه رو باز میکنی میگی بای بای.خلاصه شیطون شدی بلاچه
بی هوا واست کیک درست کردم و کلی خوشحالی کردی
پوشیدن کفشای مامان و قرتی بازی:
دلم غش میره واسه این عکسات عشششششقم
کیک و سالاد الویه خارپشت مامان پز بمناسبت25 ماهگردت عزیز دل
جوراب شلواری و ژست عکس دخملم♥بوووس
ناناس بقول خودت
به لطف خداوند تونستی از شیشه شیر دل بکنی و خودت فراموشش کردی.حتی شبا هم بهونشو نمیگیری و این خیلی هوررررا داره دیگه شیر رو با لیوان و یا نی میخوری و لذت هم میبری عشقم.فقط میمونه دایپرت که شبا از ترس اینکه سرمابخوری پوشک میکنمت ولی روز نه.فقط اگرخودت بگی پیپی یا جیش داری این مرحله رو هم میگذرونیم.تو موفق میشی دختر کوچولوی من...مامان دوستت داره
از کارهای این ماهت بازم نقاشی کردنت روی دیوارهای خونست که دیگه از بس پاک کردم خسته شدم.دفتر و مداررنگی جلوت هست ولی تا چشم منو دور میبینی پامیشی میری و روی دیوار بقول خودت ماهی میکشی و یه دایره میکشی و نوک مدادو فشار میدی توش میگی چش یعنی چشم
نقاشی کشیدن روی دیوار خونه:
آخه خوشکله من پیکاسو هم دقتش به اندازه تو نبود:
دوستت دارم بی نهایت